الوا ببين من شايد فردا ساعت ٤نتونم بيام ببخشيد
نظرات شما عزیزان:
الوا 
ساعت16:57---10 خرداد 1392
چه خبرا؟ مرسی
÷س نمیتونی بیای دیگه!!!!!!!!!!!!!!111111
الوا 
ساعت16:39---10 خرداد 1392
الوا 
ساعت15:40---10 خرداد 1392
نمیدونی وقتی 6 سالم بود چی کشیدم
وقتی که خالم اومد پیشم و گفت الوا ی من عشق من
باید پیش من زندگیکنی
داداشت و مامانت و بابات رفتن رفتن پیش خدا
اون موقع بود که
با تمام وجودم پامو میکوبیدم زمین جیغ میکشیدم و گریه میکردم
میگفتم نمیخواممم باید برگردن
یه عالمه چیز بود که باید بهشون میگفتم
وقتی که داداشمو دیدم که با صورت خونیش داشتن میبردنش
وقتی دوییدم ترفش و بوسش کردم و افتادم روش و به زور ازم جداش کردن
خیلی بد دردی
بود
وقتی حالا اینا یادم میاد
واقعا دلم میخواد برم پیشش
دلم واسه همشون تنگشده
داداش گلم و مامانم و بابام منو گذاشتنو و رفتن
محمد امروز روزی بود که تصادف کردن
وگرنه حالا داداشم20 سالش بود
یه چیزی هست که منو ازار میده
اینکه اونم اسمش محمد بود
اینکه الان همسن او هستم
وقتی 13 سالش بود رفت
الان من همسن او هستم و
عاشق یه نفرم که هم اسم اونه
پیش خالم زندگی میکنم که هنوز ازدواج نکرده
این که بابا نداشته باشی
مامان نداشته باشی
واقعا ازار دهنده هست
نمیتونی بری ت و بغلشون
واقعا ازار دهندست
ببخشید
اینا رو حتما باید به یه نفر میگفتم که راحت شم
محمددددد
واقعا دلم واسشون تنگ شده
تو جای من بودی نمیخواستی بمیری؟
چی بگم
چیزی نمیتونم بگم واقعا بد درددیه!!!!!!!!
حق داری
ولی خوب خدا این کارو کرده خودش هم برات جبران میکنه
قول میدم
الوا 
ساعت12:42---10 خرداد 1392
راستی عکسا اومد به ایمیلت؟ اره دیدم
الوا 
ساعت12:41---10 خرداد 1392
تو اخر شماره ی منو به فاطیما دادی؟
ای خدااااااااااااااا نه من ندادم
الوا 
ساعت12:18---10 خرداد 1392
باشه عزیزم
هر وقت خواستی بیا
من که مثل روح سرگردون تو اینترنت میچرخم الان هستی؟
|